غزل شماره ی 60 :
چه داند دام بی چاره ، فریب مرغ آواره ؟ چه داند یوسف مصری ، غم و درد زلیخا را
در این بیت از غزل شماره ی 60 مولانا ، او از غم و درد و فریب شکایت کرده است و از این گفته که غم و مشکلات زلیخا را یوسف نمی داند و از آن جا که بی اطلاع است طبق نظریه ی یونگ این احتمال وجود دارد که آگاه نبودن یکی از غم و درد دیگریجزو یکی از عقده ها و مشکلات خود مولانا بوده باشد و این منجر شده تا او این غزل را بسراید پس می توان گفت گه در این بیت " سایه " وجود دارد .
غزل شماره ی 75 :
ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را این یوسف مصری را این خوش قد و قامت را
در این بیت از غزل شماره ی 75 مولانا ، او یکسری اتفاقات را به خودش گوشزد می کند که آیا این روز قیامت و این یوسف مصری که معشوق است و خوش قد و قامت است را نمیبینی ؟ و گوینده ی آن احساسات اوست نه عقل چون از خوبی ها و زیبایی ها می گوید نه از منطق و عقل پس می توان گفت که در این بیت طبق نظر یونگ " فرامن " وجود دارد . و احساسات مولانا در آن به طور کامل مشخص است .
غزل شماره ی 106 :
مرا حلوا هوس کرده اس حلوا میفکن وعده ی حلوا به فردا
زهی حلوا ی گرم و شیرین و چرب که هردم می رسد بویش ز بالا
در این بیت از غزل مولانا ، از خواسته های دلش می گوید . در واقع هوس و شهوت به وضوح در این غزل به صورت کامل مشخص است اما اینکه ایا مقصود او از حلوا همان حلوایی است که ما فکر می کنیم مشخص نیست .شاید منظور او از این حلوایی که توصیف کرده و دلش خواستار آن است و شیرین است چیز دیگری باشد ولی در هر حال فرقی نمیکند چون از هوس و شهوت سخن گفته پس " نهاد " نقش اساسی را در این غزل دارد .
غزل شماره ی 3 :
ای دل چه اندیشیده ای در عذر آن تقصیر ها زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
نقد روانکاوانه :
در این بیت " من " یا همان عقل و منطق مولانا در حال سرکوب کردن بخش " نهاد " یا همان شهوت های اوست . در واقع در این بیت از غزل مولانا ، طبق سروده اش دل مورد باز خواست قرار گرفته است . درباره ی کار های اشتباه و خطاهایی که انجام داده و کاراهایی که در آن ها به نوعی مقصر بوده ایت . به طوری که انگار دل در مقابل وفا و جوانمردی دیگری از خودش جفا و نامردی نشان داده است که مولانا او را از کارش سرزنش می کند و می گوید برای انجام این کار چه عذر و بهانه ای داری ؟ ...
غزل شماره ی 5 :
آن شکل بین آن شیوه بین وان قد و خد و دست و پا را آن رنگ بین وان هنگ بین وان ماه بدارند قبا
نقد روانکاوانه :
در این بیت از غزل مولانا ، او در حال توصیف وضعیت معشوق است . و حالات و زیبایی های اورا به زبان توصیف کشانده است . طبق نظر یونگ رانشناس بزرگ نقد روانکاوانه ، وقتی مردی از معشوق خود سخن می گوید ، در واقع این خود او نیست بلکه بخشی از وجود هر انسانی را " آنیما " فرا گرفته است . " انیما " در واقع بزرگ روح زن است که درون مرد قرار می گیرد . و درواقع احساسات مردان هم به همین علت وجود این " آنیما " ست .
